این پژوهش بررسی چگونگی روند تحول تفکر انتقادی دانشجویان دانشگاه فردوسی مشهد را کانون توجه خویش قرار داده است. بدین منظور، پژوهشی پیمایشی در مقطع زمانی معینی؛ برای تعیین میزان تفکر انتقادی دانشجویان سال اول و سال چهارم انجام شده است. افراد نمونه در این پژوهش 144 نفر دانشجوی کارشناسی دانشگاه فردوسی مشهد بوده که به روش نمونه گیری تصادفی چند مرحله ای انتخاب شده اند. در این تحقیق، آزمون تفکر انتقادی واتسون- گلیرز بعنوان ابزار اندازهگیری مورد استفاده قرار گرفته است. در این پرسشنامه مولفه های اصلی تفکر انتقادی عبارتنداز: استنباط، شناسایی مفروضات، استنتاج، تعبیر و تفسیر و ارزشیابی. یافتههای پژوهش نشان می دهد که بین میانگین نمرات تفکر انتقادی دانشجویان سال اول و سال چهارم تفاوت معنیداری وجود دارد. با وجود این ، میانگین کلی نمرات تفکر انتقادی دانشجویان سال اول و چهارم که به ترتیب 42.88 و46.21 می باشد بنا بر استانداردهای گزارش شده، در حد ضعیف ارزیابی می شود. همچنین یافته های این پژوهش نشان داده است دانشجویان دختر در مهارت استنتاح و دانشجویان پسر در مهارت تفسیر نمرات بیشتری را کسب کرده اند. با وجود این بین میزان تفکر انتقادی دانشجویان دختر و پسر تفاوت معنی داری مشاهده نشده است. بعلاوه، بر اساس یافته های بدست آمده، تفاوت معناداری بین میانگین نمرات تفکر انتقادی دانشجویان رشته های علوم انسانی و سایر رشته ها در کلیه حیطههای به جز حیطه تفسیر مشاهده نشد.
واژههای کلیدی: تفکر انتقادی، استنباط، شناسایی مفروضات، استنتاج، تعبیر و تفسیر، ارزشیابی و آموزش عالی.
ارسال نظر در مورد این مقاله