این مقاله با استفاده از آموزههای برگرفته از نظریههای مرتبط با آموزش عالی، از جمله نظریه بازاریابی روابط ، نظریه وابستگی منابع ، نظریه حرفهای گرایی و بر ساخته سرمایههای فکری به لزوم ارتباط بین دانشگاه و صنعت و چگونگی شکلگیری و مدیریت این ارتباط پرداخته است. منافع دو جانبه حاصل از این ارتباط و موانع موجود در برقراری ارتباط مؤثر شناسایی و نشان داده شده است. ضرورت نیل به زبان مفاهمه (گفتمان) از جمله سازو کارهای مؤثر در برقراری این ارتباط شناخته شده و بر فعالیتهای مشترک تحقیقاتی و حضور بیشتر اساتید در عرصه واقعی کار، تاکید گردیده است. نقطه ورود برای تعمیق ارتباط بین دانشگاه وصنعت، همکاریهای دوجانبه در قالب برنامه ریزی آموزشی، با تاکید بر کاربردی بودن محتوی برنامههای معرفی شده و با بر شمردن برخی راهکارهای مقطعی و کوتاه مدت، تحکیم و توسعه ارتباط پایدار بین دانشگاه و صنعت به انجام مطالعهای جامع و مبتنی بر رویکرد مدیریت راهبردی پیشنهاد شده است.
ارسال نظر در مورد این مقاله