دانشگاه فردوسی مشهدپژوهش های روان شناسی بالینی و مشاوره2251-63523120130823The Effectiveness of Stair's Relationship Approach on Marital Conflicts and Adaptability of Couplesاثر بخشی رویکرد ارتباطی ستیر بر تعارضات زناشویی و انطباق پذیری3049310.22067/ijap.v3i1.9540FAمنصور سودانیایرانی0000-0002-3119-3808علی امیری مقدمایرانیمهناز مهرابی زاده هنرمندایرانیJournal Article20110827Abstract
The aim of this study was to determine the effectiveness of Stair's relationship approach on marital conflict and adaptability of couples. The sample consisted of 24 couples who were selected by random sampling procedure, from among 36 voluntary's couples. Couples were randomly, divided into two equal groups. Two groups were randomly assigned to experimental group and control group. Experimental group received 8 sessions of therapy, based on stair's relationship approach. Participants responded to the Marital Conflict Questionnaire and Family Adaptability and Cohesion Questionnaires twice, once before the intervention and again at the end of intervention. To analyze the data, MANCOVA was used. The results showed that, there are significant differences between two groups. Consequently, Stair's relationship intervention, led to reduction of marital conflicts and increasing adaptability of experimental group in comparison with control group.چکیده
هدف این پژوهش، بررسی اثر بخشی رویکرد ارتباطی ستیر بر تعارضات زناشویی و انطباق پذیری در زوجین ارجاعی به شعب شوراهای حل اختلاف شهر اهواز بود. این پژوهش تجربی از نوع پیش آزمون – پس آزمون با گروه کنترل است. نمونه پژوهش شامل 24 زوج بودکه از میان 36 زوجی که به فراخوان محقق پاسخ مثبت داده بودند، به صورت تصادفی ساده انتخاب شدند. این 24 زوج به صورت تصادفی به دو گروه مساوی؛ گروه آزمایش و کنترل، گمارده شدند. مداخله به شیوه گروهی، طی 8 جلسه بر روی گروه آزمایش اجرا شد. ابزار مورد استفاده در این پژوهش شامل پرسشنامه تعارضات زناشویی و انطباق پذیری بود که زوجها در مرحله پیش آزمون و پس آزمون به سئوالات آنها پاسخ دادند. برای تجزیه و تحلیل داده ها از کواریانس چند متغیری (MANCOVA) استفاده شد. نتایج نشان داد که، بین گروه آزمایش و کنترل از لحاظ تعارضات زناشویی و انطباق پذیری تفاوت معنی داری وجود دارد(001/0>p). بنابراین رویکرد ارتباطی ستیر باعث کاهش تعارضات زناشویی و افزایش انطباق پذیری زوج های گروه آزمایش در مقایسه با گروه کنترل شده است.دانشگاه فردوسی مشهدپژوهش های روان شناسی بالینی و مشاوره2251-63523120130823Effectiveness of Interaction between Stress Inoculation Training and Identity Styles on Psychological Well-Being and Perceived Stressبررسی اثربخشی تعامل آموزش تنیدگی زدایی و سبک هویت در رضامندی روانی و تنیدگی ادراک شده3052810.22067/ijap.v3i1.9930FAمژگان نیکنامایرانعباسعلی اللهیاریایرانیکاظم رسول زاده طباطباییایرانیالهه حجازیایرانیJournal Article20111001Abstract
The aim of this study is to investigate effectiveness of interaction between stress inoculation training and identity styles on psychological well-being and perceived stress. Participates were selected through the simple random samplings procedure. Sixty seven clients were divided by random assignment into two groups on the basis of their identity style (normative, diffuse/avoidant). Two control groups assigned to each group. Psychological well-being, identity styles and perceived stress questionnaires were used. Treatment employed based on pre-test, post-test and follow up design to find out the effectiveness of interaction between stress inoculation training and identity styles on psychological well-being and perceived stress. The results of study indicate that, stress inoculation training, interaction between this variable and identity styles can develop psychological well-being, but could not effect on perceived stress. Identity styles as moderator can help to change thought, emotion and behavior.چکیده
هدف پژوهش حاضر، تعیین اثربخشی تعامل آموزش تنیدگی زدایی و سبک هویت در رضامندی روانی و تنیدگی ادراک شده می باشد. از بین دانشجویان مونث دوره کارشناسی پس از تعیین نوع سبک هویت(67N= ) نفرکه دارای سبکهای هویت هنجاری و سردرگم/ اجتنابی بودند با استفاده از روش تحقیق تجربی بطور تصادفی در دو گروه آزمایش و گروه گنترل گمارده شدند.گروه آزمایشی در12 جلسه تحت درمان قرار گرفتند. گروه کنترل هیچگونه درمانی دریافت نکرد.جهت بررسی از پرسشنامه های رضامندی روانی ، تنیدگی ادراک شده وسبک های هویت استفاده گردید. تحلیل نتایج نشان داد که ، اثر بخشی درمانگری به شیوه تنیدگی زدایی بر بهبود رضامندی روانی در سبک هویت هنجاری نسبت به سبک هویت سردرگم موثر تر است.در اثر بخشی درمانگری به شیوه تنیدگی زدایی بین سبک هویت هنجاری واجتنابی/سردرگم در کاهش تنیدگی ادراک شده تفاوت معناداری وجود ندارد. پیگیری وضعیت افراد نشان دهندهی پایداری تغییرات ایجاد شده است. ارتقاء شناخت، عواطف ، احساسات و تاکید بر عوامل واسطه ای مانند هویت بر کاهش تنیدگی ادراک شده و بهبود رضامندی روانی موثر می باشد.دانشگاه فردوسی مشهدپژوهش های روان شناسی بالینی و مشاوره2251-63523120130823Defense mechanisms in patients with major depression, anxiety disorders, and normal individuals: A comparative studyمقایسه مکانیسم های دفاعی در بیماران مبتلا به افسردگی، اختلال های اضطرابی و افراد عادی3056610.22067/ijap.v3i1.12426FAمحمدعلی بشارتدانشگاه تهرانJournal Article20120508Abstract
The aim of the present study was to compare defense mechanisms of patients with major depression, anxiety disorders, and normal individuals. A total of 224 individuals (87 depressed, 64 anxious, 73 normal) participated in this study, voluntarily. Following a psychiatric diagnosis of the psychological disorders, all participants were asked to complete the Defense Style Questionnaire (DSQ). The results revealed predominant defense of the depressed, anxious, and normal individuals as immature, neurotic, and mature, respectively. Comparison of defense mechanisms of patients and normal individuals provides evidence of the possible impact of pathological defense mechanisms on the development and/or continuity of depression and anxiety disorders.چکیده
هدف این پژوهش، مقایسه مکانیسم های دفاعی بیماران مبتلا به افسردگی و اختلال های اضطرابی و افراد عادی بود. تعداد 224 نفر (87 افسرده، 64 مضطرب، 73 عادی) از مبتلایان و جمعیت عمومی به صورت داوطلب در این پژوهش شرکت کردند. علاوه بر تشخیص روانپزشکی نوع اختلال، از شرکت کنندگان خواسته شد تا پرسشنامه سبک های دفاعی (DSQ) را تکمیل کنند. نتایج پژوهش نشان داد که مکانیسم های رشدنایافته، دفاع های غالب افراد مبتلا به افسردگی؛ مکانیسم های نورتیک، دفاع های غالب افراد مبتلا به اختلال های اضطرابی؛ و مکانیسم های رشدیافته، دفاع های غالب افراد عادی بود. مقایسه سبک های دفاعی بیماران و افراد عادی، احتمال تاثیرگذاری دفاع های ناکارآمد نورتیک و رشدنایافته بر شکل گیری و یا تداوم افسردگی و اختلال های اضطرابی را تایید می کند.دانشگاه فردوسی مشهدپژوهش های روان شناسی بالینی و مشاوره2251-63523120130823The Effectiveness of Inference-based Therapy on Reduction of Obsession and Compulsion Symptomsبررسی اثربخشی درمان مبتنی بر استنتاج، بر کاهش علائم وسواس فکری و عملی3059710.22067/ijap.v3i1.10745FAملاحت امانیدانشگاه بجنوردعباس ابوالقاسمی0000-0002-7378-9730بتول احدیمحمد نریمانیJournal Article20111225Abstract
The purpose of present research was to determinate effectiveness of inference-based therapy on reduction of obsession and compulsion symptoms. Thirty women who had received diagnosis of OCD by clinical interview (SCID) were placed with randomization in experimental and control (wait list) groups. Participants completed Yale-Brown Obsessive Compulsive Scale(Y-BOCS) and Inferential Confusion Questionnaire (ICQ) in pretest and posttest. Experimental group received inference-based group therapy in 12 sessions. To analyze data, MANOVA was used. The results of research showed that except aggression, religious and sexual obsessions, there were significance difference between experimental control and groups in all of signs Y-BOCS and ICQ. Inference-based therapy had efficacy on reduction of obsession and compulsion symptoms.چکیده
پژوهش حاضر به منظور تعیین اثربخشی روش درمان مبتنی بر استنتاج بر کاهش علائم وسواس فکری و عملی انجام شده است. روش تحقیق مطالعه حاضر از نوع تجربی با طرح پیش آزمون و پس آزمون با گروه کنترل می باشد. تعداد 30 زن مبتلا که از طریق مصاحبه بالینی(SCID) تشخیص اختلال وسواس فکری- عملی را دریافت کرده بودند، بطور تصادفی در گروههای آزمایشی و کنترل (لیست انتظار) قرار گرفتند. شرکت کنندگان مقیاس وسواس فکری-عملی یل براون (Y-BOCS) و آشفتگی استنتاج(ICQ ) را در پیش آزمون و پس آزمون تکمیل کردند. افراد گروه آزمایشی در 12 جلسه درمان گروهی مبتنی بر استنتاج دریافت کردند. برای تجزیه و تحلیل داده های پژوهش، از روش تحلیل واریانس چند متغیری استفاده شد. نتایج پژوهش نشان داد که، بین گروه های آزمایشی و کنترل در همه مقیاس های وسواس فکری- عملی یل براون (Y-BOCS) ودر آشفتگی استنتاج(ICQ ) به جز علائم وسواس پرخاشگری، مذهبی و جنسی، تفاوت معناداری وجود داشت. درمان مبتنی بر استنتاج در کاهش علائم وسواس فکری و عملی از اثربخشی لازم برخوردار است.دانشگاه فردوسی مشهدپژوهش های روان شناسی بالینی و مشاوره2251-63523120130823The Relationship between social supports, posttraumatic stress disorder and duration of imprisonment during captivity in Mashhad capturedمدت اسارت، حمایت اجتماعی و اختلال استرس پس از سانحه در آزادگان شهر مشهد3061910.22067/ijap.v3i1.14482FAمجید معینی زادهفردوسی مشهد0000-0003-3523-6518سید محمود طباطباییعلوم پزشکی تهرانبهروز مهرامفردوسی مشهد0000-0003-2072-595XJournal Article20120805Abstract
Post-Traumatic Stress disorder (PTSD), is the most common disorder which remarked in the people with experience of captivity. This study aimed to assess the psychological status of Mashhad's captured and evaluate the compromise of fundamental components. The participants of present study selected through the available sampling method including (N=110) captured. Thus, after a preliminary study on 30 captured, revision impact of event scale and the social support Scale Performed. Diagnostic interview, difference diagnosis with questionnaires was conducted. To analyze the data, statistical correlation and analysis of variance (ANOVA) were employed. Results of study revealed that, an inverse relationship between duration of imprisonment and psychiatric disorders of captured. The present findings of this study are consonant with national researches and inconsonant with international researches. Religious affiliation and conservation of captured during captivity, are influencing factors that may reduce the psychological- behavioral symptoms of captured.چکیده
یکی از شایع ترین اختلالاتی که در افراد دارای تجربة اسارت جنگی مشاهده می شود، اختلال استرس پس از سانحه (PTSD)است. در این مطالعه که با هدف بررسی وضعیت روان شناختی آزادگان شهر مشهد و ارزیابی "مولفه های بنیادین سازش یافتگی" در آنان انجام شد،۱۱۰نفر آزاده به صورت نمونه در دسترس و با استفاده از فرمول پیشنهادی بُرگ و گال(۱۹۸۹)انتخاب گردیدند. پس از مطالعه ای مقدماتی بر روی ۳۰ نفر از آزادگان جنگ تحمیلی، آزمون استرس پس آسیبی(RIES) و تست حمایت اجتماعی (S.S.S) بر روی نمونه اصلی انجام و با هدف تشخیص افتراقی، همراه با پرسشنامه ها، مصاحبه تشخیصی انجام شد. داده ها با استفاده از روش های آماری همبستگی و تحلیل واریانس (ANOVA) مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند. نتایج پژوهش، رابطه ای معکوس میان طول مدت اسارت و اختلالات روانی – رفتاری آزادگان را نشان داد. یافته های پژوهش حاضر، همسو با پژوهش های داخلی و ناهمخوان با پژوهش های خارجی است. پایبندی مذهبی، مکان نگهداری اسرا، ایمان و پایداری، صبر بر مشکلات در طول مدت اسارت، از عوامل اثرگذار در کاهش علائم اختلالات روانی– رفتاری معمول درآزادگان است.دانشگاه فردوسی مشهدپژوهش های روان شناسی بالینی و مشاوره2251-63523120130823A Study of Differentiation between Satisfied Couples in Compare with Conflicting Couples in Bandar Abbasمقایسه تمایزیافتگی بین زوجهای رضایتمند و زوجهای دارایتعارضزناشویی در شهر بندرعباس3064810.22067/ijap.v3i1.8827FAصابر آریامنشسید رضا فلاح چایعضو هیأت علمی دانشگاه هرمزگاناقبال زارعیعضو هیأت علمی دانشگاه هرمزگانJournal Article20110620Abstract
The purpose of the present study is to compare the differentiation between satisfied couples, and conflicting couples in Bandar Abbas. Four components of differentiation (Emotional reactivity, Emotional Cutoff, Emotional Fusion and I-position) were investigated. 120 couples selected through available sampling procedure: 60 conflicting couples having recourse to counseling clinics in Bandar Abbas during 2010-11and 60 satisfied couples. To collect the data, Differentiation of Self Inventory (DSI-R) and Index of Marital Satisfied (IMS) were used. To analyze the data, MANOVA and multiple regression analysis tests were used. The results of the study revealed that, there is significant difference between the differentiations of the two groups. There is no significant difference between men and women regarding the level of differentiation. There is significant difference between the Emotional reactivity and Emotional Fusion of the two groups. Furthermore, women suffer more from Emotional reactivity and Emotional Fusion than men. There is no significant difference between them regarding Emotional Cut-off and I-position. The multiple regression analysis showed that. The components of differentiation predict %56 of variance of the marital satisfaction. In nutshell, the satisfied couples had a higher level of differentiation in compare with conflicting couples that improved their marital satisfaction.چکیده
هدف پژوهش حاضر، مقایسه میزان تمایزیافتگی بین دوگروه از زوجهای رضایتمند و دارای تعارض زناشویی در شهر بندرعباس بود. چهار مؤلفهی تمایزیافتگی (واکنشپذیری هیجانی، گسلش عاطفی، همآمیختگی با دیگران ، موقعیت من) مورد بررسی قرار گرفت. بدین منظور 120 زوج با روش نمونهگیری دردسترس انتخاب شدند. از میان آنها،60 زوج دارای تعارض بودند که در سال 1389 و 1390 به کلینیکهای مشاوره شهر بندرعباس مراجعه کرده بودند و 60 زوج دیگر نیز دارای رضایت زناشویی بودند. پرسشنامه 46سؤالی تمایزیافتگی (اسکورون و فریدلندر، 1998) و پرسشنامه 25 سؤالی رضایت زناشویی (هودسن، 1992) برای جمع آوری دادهها مورد استفاده قرار گرفتند. برای تحلیل دادههای پژوهش، از آزمون تحلیل واریانس چند متغیری و تحلیل رگرسیون چندگانه استفاده شد. بین زنان و مردان در مورد تمایزیافتگی تفاوت معناداری وجودنداشت. بین زوجهای رضایتمند و دارایتعارض زناشویی در خصوص مؤلفههای واکنشپذیری هیجانی و همآمیختگی عاطفی با دیگران، تفاوت معناداری وجود داشت. زنان بیشتر از مردان دچار واکنشپذیری هیجانی و همآمیختگی با دیگران میشوند. در مولفه های گسلش عاطفی و موقعیت من، بین زوجهای رضایتمند و دارایتعارضزناشویی، تفاوت معناداری یافت نشد. تحلیل رگرسیون نشان داد که مولفههای تمایزیافتگی56% از واریانس رضایتزناشویی را تبیین مینمایند. به طور کلی مشخصگردید که زوجهای رضایتمند در مقایسه با زوجهای دارایتعارضزناشویی، از تمایزیافتگی سطح بالاتری برخوردار میباشند و همین عامل باعث افزایش رضایت زناشویی در آنان شده است.دانشگاه فردوسی مشهدپژوهش های روان شناسی بالینی و مشاوره2251-63523120130823Comparing the Effectiveness of Life Enhancement and Advancement Program and Reality Therapy on Improving In-Treatment Substance Abusers’ Recovery Indicesمقایسه اثربخشی برنامه غنی سازی و ارتقاء زندگی و واقعیت درمانی بر بهبود شاخص های درمانی اعتیاد سوء مصرفکنندگان مواد3068110.22067/ijap.v3i1.9320FAزهرا وفائی جهانزهره سپهری شاملوایرانجواد صالحی فدردیایران0000-0002-0044-6091Journal Article20110803Abstract
Successful treatment of drug abusers is hard to achieve without the abusers’ taking part in counseling and group therapy interventions. The present study compared the effectiveness of two group interventions, i.e., Life Enrichment and Enhancement Program (LEAP) and Reality Therapy (RT) with a sham control on improving the abusers’ improvement indicators. Participants (N = 30) were in-treatment drug abusers, who were randomly assigned to one of the three groups. All participants completed the same battery of measures at pretest, posttest and follow-up. Multivariate Analysis of Variance was used to test the study hypotheses. Compared with participating in the sham educational group, participants in the RT group improved on their locus of control, positive sense of control, temptation to use drugs, and satisfaction with life; participants in the LEAP group improved on happiness, negative sense of control, situational confidence, temptation to use drugs, and satisfaction with life. Overall, LEAP was more effective in improving indices of treatment progress than RT.چکیده
درمان افراد وابسته یا سوء مصرف کننده مواد چه به صورت سرپایی یا بستری مستلزم مشاوره و درمان گروهی و شرکت در فعالیت های گروهی دیگر، مثل شرکت در گروه های سوء مصرف کنندگان مواد بی-نام می باشد. هدف پژوهش حاضر عبارت بود از مقایسه اثربخشی برنامه های آموزش گروهی غنی سازی و ارتقاء زندگی و واقعیت درمانی بر بهبود شاخص های درمانی اعتیاد سوء مصرف کنندگان مواد. شرکت کنندگان (30= N) که همگی به دلیل سوء مصرف مواد تحت درمان بودند، به طور تصادفی به یکی از سه گروه برنامه غنی سازی و ارتقاء زندگی، واقعیت درمانی، و کنترل نما گمارده شدند و بر روی همه آنها پیش آزمون، پس آزمون و آزمون پیگیری با استفاده از ابزار یکسانی، انجام شد. برای تجزیه و تحلیل داده ها از روش تحلیل کوواریانس چند متغیره (MANCOVA) استفاده شد. نتایج نشان داد که در مقایسه با گروه کنترل نما، برنامه های آموزشی غنی سازی و ارتقاء زندگی LEAP و واقعیت درمانی RT با بهبود شاخص های اعتیاد در پس آزمون و آزمون پیگیری همراه بودند. گروه آموزشی RT در شاخص های منبع کنترل، میزان وسوسه، احساس کنترل مثبت و رضایت از زندگی موثرتر از گروه کنترل نما بود. برنامه LEAP در شاخص های، افزایش شادکامی، کاهش احساس کنترل منفی، اطمینان موقعیتی، کاهش میزان داروی مصرفی، کاهش میزان وسوسه و میزان رضایت از زندگی برتری داشت.دانشگاه فردوسی مشهدپژوهش های روان شناسی بالینی و مشاوره2251-63523120130823Investigation and comparison Study of language features of Autistic Childrenبررسی و مقایسه ویژگیهای زبانی کودکان اوتیستیک3071110.22067/ijap.v3i1.9445FAداود سبحانی راددانشجوی دوره دکترای تخصصی گفتاردرمانی. دانشکده توانبخشی دانشگاه علوم پزشکی تهران و عضو هیات علمی دانشگاه علوم پزشکی مشهدعلی مقیمی0000-0002-8361-7537علی غنایی چمن آبادپرویز معروضیJournal Article20110816Abstract:
Autistic child may have a range of problems. Failure of understand the meaning of words is the main characteristic of the autistic child. Child `s ability to communicate may also be inappropriate. In briefly, the areas of language problems in these children, in other languages, are pragmatic and semantic. Because of the difficulties of the working with autistic children, research related to these children is limited. The aim of this research is drawing language features in Persian language of these children. It’s a cross-sectional and comparison study. It was done on 23 children suffering from autism. After meeting the inclusion criteria, communication sessions, using language test TOLD were tested individually. By testing, one of six languages skills (spoken language, organization, speaking, semantic and syntax) was evaluated. Studied children aged between 5.6 to 7.8 (with an average of 6.4 years). The results show that there are significant differences between skills of these children (except the syntax skills). (P-valueچکیده
کودکان با اختلال اتیسم دارای طیف وسیعی از اشکالات می باشند . مشکلات ناشی از عدم درک معنای کلام، یکی از شاخصه های اصلی کودک اتیسم است. همچنین ممکن است کودک توانایی کلامی برای برقراری ارتباط مناسب را نداشته باشد. بطور خلاصه، حیطه های زبانی دچار مشکل در این کودکان، در سایر زبانها، نوعا حیطه های کاربرد شناسی و تاحدی معنی شناسی گزارش شده است. با توجه به این که بر قراری ارتباط با کودکان اتیستیک بسیارمشکل است؛ مطالعات اندکی بر روی این کودکان انجام شده است. هدف از انجام این تحقیق، ترسیم نیم رخ زبانی دقیقی از کودکان اتیستیک و تعیین سطح زبانی این کودکان در زبان فارسی می باشد. پژوهش حاضر، یک مطالعه مقطعی تحلیلی، از نوع مقایسه ای می باشد و بر روی 23 کودک مبتلا به اتیسم انجام گرفت. پس از جلسات برقراری ارتباطی و با توجه به معیارهای ورود، کودکان با استفاده از آزمون رشد زبانی TOLD بصورت انفرادی مورد بررسی قرار گرفتند. مهارتهای زبانی فرد که زبان گفتاری، گوش کردن، سازماندهی، صحبت کردن، معنی شناسی و نحو را در بر می گرفت، توسط آزمون TOLD ارزیابی شد. سن کودکان مورد مطالعه، بین 6/5 تا 8/7 سال (با متوسط4/6) بود. نتایج بدست آمده نشان می دهدکه بین مهارت زبان گفتاری و همه مهارتها، بجز مهارت نحوی، تفاوتی معنی داری، وجود دارد (Pدانشگاه فردوسی مشهدپژوهش های روان شناسی بالینی و مشاوره2251-63523120130823Relationship personality traits and marital adjustment in methadone maintained drug addicts and non addictsمقایسه ویژگیهای شخصیتی و سازگاری زناشویی افراد تحت درمان با متادون و عادی3074110.22067/ijap.v3i1.9946FAزهره تیموریسعید پورنقاش تهرانیJournal Article20111002Abstract
The present study examined the relationship between personality traits and marital adjustment in methadone maintained drug addicts and non addicts. The population of the study consists of male (n-52) addicts and non-addicts (n=52), randomly selected through sampling procedure.
Cloninger’s Temperament and Character Inventory questionnaire (TCI-56) and Dyadic Adjustment Scale (DAS) were administered. To analyses of data, multiple analyses of variance, one-way analysis of variance and Fisher’s Z test, were used. Results of study show that, all subscales of the TCI-56 were significantly correlated with marital satisfaction in methadone maintained drug addicts, whereas in non-addicts harm avoidance, novelty-seeking and persistence were significantly correlated and reward dependence was insignificantly correlated, respectively. Furthermore, results showed a significant difference between rate relationship between marital satisfaction and reward dependence in the two groups were paired. So this relationship in patients was significantly stronger than the average person. The relationship between marital satisfaction and excellence in casting the two groups was significant, this mean that this relationship in normal subjects was significantly stronger than those treated. Thus, the tendency towards substance abuse, psychological factors such as personality, status and relationship with his addict is essential and careful attention to these factors, can be effective in the prevention and treatment interventions.چکیده
هدف این پژوهش مقایسه ویژگیهای شخصیتی و سازگاری زناشویی افراد تحت درمان با متادون و عادی بود. به روش نمونه گیری هدفمند 52 نفر معتاد متاهل مراجعه کننده به مراکز درمان سوء مصرف مواد استان گیلان و52 نفر از افراد متاهل عادی انتخاب و به پرسشنامه شخصیت کلونینجر (TCI-56) و نیز مقیاس سازگاری زناشویی اسپانیر (DAS) پاسخ دادند. جهت تحلیل داده ها از میانگین، انحراف معیار، ضریب همبستگی پیرسون و آزمون z فیشر استفاده شد. یافته های پژوهش نشان می دهد، رابطه بین کلیه زیر مقیاسهای خلق و خو و منش با رضایت زوجی در افراد تحت درمان با متادون معنادار است. درافراد عادی آسیب گریزی، نوجویی، پافشاری، همکاری و خود تعالی گری دارای رابطه معنادار و بعد پاداش وابستگی و خود هدایتگری فاقد رابطه معنادار است. همچنین رابطه میان رضایت زوجی و پاداش وابستگی در افراد تحت درمان بطور معناداری قوی تر از افراد عادی (008/.=p) و رابطه میان رضایت زوجی و خود تعالی گری در افراد عادی بطور معناداری قوی تر از افراد تحت درمان بود (000/.=p).
نتیجهگیری: در گرایش به سمت مصرف مواد، عوامل روان شناختی چون ویژگیهای شخصیتی افراد، وضعیت خانوادگی و ارتباط فرد معتاد با همسرش نقش اساسی دارد و توجه دقیق به این عوامل می تواند در پیشگیری و مداخلات درمانی موثر واقع شود.دانشگاه فردوسی مشهدپژوهش های روان شناسی بالینی و مشاوره2251-63523120130823The Effectiveness of Life Skills Training on Self- Esteem of Students with Visual Problemsبررسی اثربخشی آموزش مهارتهای زندگی بر افزایش عزت نفس دانشآموزان با مشکل بینایی3078110.22067/ijap.v3i1.10781FAعلی ارزنده فرایرانیمحمد جواد اصغری ابراهیم آبادایرانی0000-0003-2408-1098Journal Article20111227Abstract
Life skill training is one of the most important factors in increasing self-esteem of students with vision problems. This study was performed with aim of determine and effect of Life Skills Training to increasing of self-esteems of students with vision problems at Sabzevar city. The participants of the present study were selected through the available sampling procedure include male and female (N=18) from among middle and high school students. Coopersmith Self-Esteem Inventory was administered to the students. Participants were trained for 15 sessions of Life skill training and then assessed with the same questionnaire. To analyze of data spss 17 software and t- test method was used. The results of this study revealed that self-esteem of students with vision problems increased after life skills training program (pچکیده:
یکی از مهمترین عوامل مؤثر درافزایش عزت نفس دانش آموزانی که از مشکل بینایی در رنج هستند،آموزش مهارت های زندگی می باشد.این مطالعه با هدف تعیین و تأثیر آموزش مهارت های زندگی بر افزایش عزت نفس دانش آموزان با مشکل بینایی در شهر سبزوار انجام گرفته است. این پژوهش حاضر از نوع مطالعات شبه تجربی با طرح پیش آزمون- پس آزمون می باشد، جامعه آماری تحقیق شامل دانش آموز دختر و پسر (N=30) با مشکل بینایی مقاطع راهنمایی و دبیرستان شهر سبزوار می باشد که 18 نفر از آنهابه شیوه نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند.آزمودنیها ابتداپرسشنامه عزت نفس کوپر اسمیت را تکمیل و بعد از آن، آموزش مهارتهای زندگی صورت گرفت. بعد از آموزش، مجدداً پرسشنامه تکمیل گردید. اطلاعات جمع آوری شده با استفاده از نرم افزار SPSS17 و آزمون T تجزیه و تحلیل شد. نتایج مطالعه بیانگر آن است که عزت نفس دانش آموزان با مشکل بینایی تحت تأثیر آموزش مهارت های زندگی افزایش می یابد(P