این مقاله حاصل بررسی موقعیت مسئلهزایی است که برخی تحقیقات از جمله مطالعهای در سطح دانشکدة علوم تربیتی آنرا به تصویر کشیدهاند. آن موقعیت مسئلهزا عدم توفیق فارغ التحصیلان دورههای آکادمیک مدیریت آموزشی در محیط واقعی سازمان بوده است. در پی آن، این مسئله مطرح شد که چه بسا اصولاً فرایند تربیت مدیران فرایندی ناشدنی است. بنابراین، برای بررسی موضوع " امکانسنجی آموزش مدیریت" دیدگاههای صاحبنظران بررسی و تحلیل گردید. بر این اساس، پرسش اساسی این نوشتار آن است که آیا مدیریت آموزشی قابل آموزش است؟ نتایج پیشینهکاوی نشان داد که گروهی از صاحبنظران به دلایلی نظیر شکاف میان تئوری و عمل مدیریت قایل به امکانناپذیری آموزش مدیریت هستند. در این مقاله، نقطه نظرات مخالفان آموزشپذیری مدیریت نقد شد و چنین نتیجه شد که نقص مشاهده شده در فارغ التحصیلان، به احتمال بیشتری بهکاربران نظریههای مدیریت (آموزههای مدیریتی) و نه دانش فعلی مدیریت مربوط است. کاستیهای این کاربران میتواند به دو عامل (الف) دریافت آموزشهای نامناسب و (ب) ویژگیهای شخصیتی غیرمتناسب با شغل مدیریت، مربوط باشد. در صورت پذیرش اصل تعامل آموزههای مدیریت با ویژگیهای کاربر (دانشجوی مدیریت آموزشی)، بایستی افرادی را در دورههای مدیریت گزینش نمود که دارای ویژگیهای اولیّة یک مدیر موفّق باشند. ضمناً میتوان به راهکارهای دیگری در آموزش مدیریت در سطح سازمانهای آموزشی اندیشید. رویکرد گردش و ارتقای شغلی همراه با آموزشهای ضمن خدمت مبتنی بر تحقیق عمل یکی از روشهای موًثر میباشد.
واژههای کلیدی: مدیریت آموزشی، آموزشپذیری، خصوصیات روانشناختی مدیران
ارسال نظر در مورد این مقاله